این یک شعر نیست
این شعر به زبان روشن و شفاف نوشته شده است.
این شعر از شعبدههای زبانی دوری میکند.
در این شعر اثری از آرایه و استعاره و صور خیال نیست.
در این شعر جایی برای واژگانِ بدفهم و نامانوس و یا اشاراتِ بینامتنی به متون کهن یا مُدِروز نیست.
این شعر سادهنویسیِ مصنوعیِ سبکسازانه نیست یا سهل و ممتنعِ مینیمالِ از سرِ سیری.
این شعر جوششی نیست و با کوشش خاصی در جهت دورماندن از قوانینِ تثبیت شدهی ادبی نوشته شده است.
این شعر برای دلبری محفلی یا انتشار در نشریاتِ زنجیرهای نوشته نشده است.
این شعر در خدمت ارتباط صریحِ انسانیست.
این شعر قوانین دست و پاگیر زیباییشناسیِ هزار سال گذشته را نادیده میگیرد و تلاشی برای زیبا، دلچسب، یا محکم بودن نمیکند.
این شعر از قواعد ابتدایی آواز حیوانات، برای یک ارتباط قابل فهم استفاده میکند.
این شعر هیچ ادعای فیلسوفانهای ندارد؛ عارفانه نیست، رازی و رمزی را نهان نمیکند، و از پیچیدگیِ فُرمی تهیست.
در این شعر از "شراب" و "انار" و "سیب" و "سیگار" و "قهوه" خبری نیست.
"منِ" شعرِ من "رند" یا "حکیم" یا "ناجیِ خلق" نیست.
"منِ" این شعر خود من است: یک آپارتمان نشینِ گنگِ گمنام.
برای فهم این شعر به هرمنوتیک، کشفالاسرار، علم استخاره، کتاب تعبیر خواب، یا نقدِ غیرِ قابلِ فهم احتیاج ندارید.
این شعر با یکبار خوانشِ سریع به سُهولت دریافت میشود.
من این شعر را برای مدح، فخر، نقد، لذت زیباییشناسانه یا دریافتِ تحسینِ روشنفکرانه ننوشتهام.
این شعر با زبانی روشن برای ارسال سریعِ یک پیامِ صریح نوشته شده است:
من احتیاج به کمک دارم
امروز که از خواب بلند شدم
صخرهی عظیمی
را
روی
سینهام
دیدم که به زودی نفسم را بند خواهد آورد
اگر شما هم هیچگاه چنین مشکلی راتجربه کردهاید
به پیام من پاسخ دهید