top of page

نسخه

۱- یک شیشه الکل برای ضدعفونیِ سریع زخم‌ها و بریدگی‌های چرک‌گیری شده (تمام ۳۶۵ زخم قید شده در رپورت).

۲- ۲۴ واحد مرفین در روز برای خواب بی‌وقفه بعد از گندزدایی کامل بدن (مدت خواب نامحدود تا ریکاوری محسوس).

۳- به مدت ۷ روز هنگام خواب، ۳ سرم کابوس (صبح، ظهر، شب) تزریق شود برای افزودن قوای روانی و ترمیم جراحات ذهنی.

سرم اول (سرمِ زلزله): استفاده شود برای ویرانی کامل زیرساخت‌های کژِ شهری شامل مراکز سیاست‌گذاری و کنترل؛ برای انهدامِ لانه‌های اختصاصی در نقاطِ کور؛ و به منظور ایجاد همبستگیِ همگانی و ارتباط مستقیم انسانی از طریق افزایش سریعِ درد و ویرانیِ زلزله‌وار. (قبل از استعمال سرم را با احتیاط تکان دهید.)

سرم دوم (سرمِ شبیخون): برای تزریق پهبادها، شهاب‌ها و شیهه‌های آواره‌ی منطقه به اشباحِ اُطراق‌کرده در مویرگ‌هایِ کهن؛ انهدام بی‌رحمانه‌ی خاطرات سیاه و بدخاطره‌سازان سیاه و سفید و طلایی و سبز و بنفش. هدف نهایی، قتل‌عامِ مطلقِ سایه‌های یاد‌آورنده است. (برای تأثیر بیشتر هنگام تزریق با قدری غضب وارد رگ شود.)          

سرم سوم (سرمِ حضورِ عمومی): میلیون‌ها شهروند سرتابه‌پا عریان مراکز قدرت را به مدت نامعلوم محاصره می‌کنند، آواز می‌خوانند و نرم می‌رقصند. جمیعت تظاهرات‌کنندگان آنقدر زیاد باشد که پلیس و کشته‌شدگان به چشم نیایند. گردهمایی آنقدر ادامه پیدا کند تا قراردادهای تجاری، پول رایج، سندهای خانه و قباله‌های ازدواج بی‌اعتبار شوند. به محض افتادن تب، سرم به سرعت قطع شود. (در هنگام تزریق وردهای موزون دگردیسی خوانده شود.)

۴- بعد از بیداری، بیمار را در دل کویر لوت به همراه آب، گچ، آتل، باند، چسب، نخ، سوزن، میخ، چکش، و یک گاری پر از استخوان‌های نبش قبر شده، به تنهایی رها کنید. ۷ پرستار را با ۷ لپ‌تاپِ به‌روز با فاصله‌های مساوی در ۷ نقطه‌‌‌ی خطوط مرزی کشور مستقر کنید. قبل از ترک بیمار از او بخواهید با مصالحی که در اختیار دارد یک روایت جدید از بودنش در جهان بسازد و در قالب یک عکس با موبایلی که در اختیارش می‌گذارید به پرستارانِ مرزی، ارسالِ الکرونیکی کند. به این نکته دقت کنید که روایتِ نوینِ هویتِ بیمار تنها و تنها توسط او و بی کوچکترین مداخله‌ای سامان یابد.

۵- پرستاران عکس‌ها را پرینت گرفته، در خردکن پودر کرده، و در ۷ سیلوی گندم که برای دوران قحطی در هفت نقطه‌ی کشور بنا کرده‌اید مخلوط کنند. برای هر هفت خروار گندم، پودرِ یک کپی از تصویرِ روایتِ هویتِ نوینِ بیمار لازم است.

۶- تمام خوراک موجود در مملکت جمع‌آوری و منهدم شود. تمام اغذیه‌ی موجود به نحوی از انحاء آلوده است. ملاحظه نکنید.

۷- روده‌ی شهروندان با روغن‌کرچک رایگان تخلیه و با روده‌شور به دقت پاک شود.

۸- مردم در جماعت‌های پراکنده در فضا‌های خارج از شهر بدوند و عقده‌های‌کودکی، تعرض‌های جنسی، حدیث‌های تقلبی، مشروب دست‌ساز، کباب‌های‌گوشتِ خر، رنگ توالت‌های عمومی، بوی جوراب گردهم‌آیی‌های اداری خود را تعرق (و در صورت لزوم استفراغ) کنند.

۹- بین ۳ تا ۴ هفته قحطی نازل شود.

۱۰- از گندم‌هایِ آغشته به بودنِ خود‌ساخته‌ی بیمار که ذخیره در سوله‌هاست نان پخته شود.   

۱۱- به هر شهروند که جفتی را عاشق کند، به یک گربه‌ی چلاق پناه دهد، پیچِ شلی را سفت کند، دست‌نوشته‌ی صدایی تازه را برای چاپ تصحیح کند یا دست به امری با نتایج مشابه بزند، قرصی نان به رایگان داده شود.

۱۲- با میل کردن نان، روایات جدید بودن در بدن و روان مردمانِ شامل شرایط فوق جاری شود. 

۱۳- زندگی میان سیرشدگان ادامه پیاده کند تا این بودنِ نوین به تدریج قوام یابد. با حضور اولین آبستنی‌ها یا ظهورِ نسل جدید ترانه‌هایی همه‌گیر، برای انجام چکاپ مراجعه شود. (افزایش درخشش ادرار در این مدت موجب نگرانی نشود. تغییر رنگ کاملن عادی‌ و ناشی از استفاده‌ی نان آماده‌شده با دستورالعمل بالا می‌باشد.)            

pdf-download.png
bottom of page