شعر یافته: آناتومی فنون جدلی "عطاالله مهاجرانی" در دفاع از خشونت: دوبارهبافی پرگار بی بی سی پخش شده در تاریخ بیست و نه جولای دو هزار و چهارده
اولن ... اولن ما تجربهی دموکراسی نداشتیم ... اون تعبیری هم بود که به کار برد که ... استبداد شرقی ... نه صد سال، نه دویست سال، بیش از هزار سال ... بیش از هزار سال ... بیش از هزار سال ... بیش از هزار سال در دوران پهلوی ... طبیعی ... طبیعی ... طبیعی ... منطقی ... حالا انقلاب پیروز شده ... روایات شما روایت درستیبود ... روایت درستیبود ... روایت درستیبود ... بحث کردستان ... ما الان روایت دیگرش رو داریم ... داریم ... من گمان ... گمان ... گمان می کنم یکی از اسناد درجه اول هست ... و هم اینکه ... و بعد هم ... در خاطراتش ... خاطرات ... خاطرات ... خاطرات ... خاطراتش ... به عنوان کسی که ... از موقعی شروع شد که ناامنی رو شاهدش بودیم ... ناامنی ... شاهد ... حالا این زمینه بود ... در واقع ...در واقع ... پسزمینه ... اولن من نمیپذیرم ... نمیپذیرم ... نمیپذیرم که در همه جا ... ما محکوم کردیم ... اطلاعیهای ما دادیم ... مرحوم ... مرحوم ... مرحوم ... و تعدادی نمایندگان جوان ... گفتیم که وقتی اینها میآن دارن میتینگ برگزار میکنن چرا؟ ... چرا؟ ... چرا؟ ... محکوم کردند ... محکوم کرد ... چرا کسانی میآن حمله میکنن؟ ... میآن ... میآن ... میآن ... منتها ... منتها ... منتها ... صدای دیگری هم بود ... این میلیشیهها ... میلیشیهها ... میلیشیهها ... این در واقع حرکتها حرکتهایی هستند که ... از همین آغاز ... نباید ... نباید ... نباید شکل بگیرند ... این صدای پای میتینگ ملیشا ... ملیشا ... ملیشا ... مسلح ... مسلح ... مسلح رژه خواهند ... خواهند ... خواهند ... مسلح رژه خواهند رفت ... من معتقد نیستم که اولن خشونت تاسیسگر قانون بود ... همچنان در واقع ... در واقع ... در واقع ... در واقع ... در واقع ... بیحجاب هم بودند ... و حتی من یادم هستش که ... یاد ... یاد ... یاد ... منتها ... منتها ... منتها ... منتها ... منتها ... در واقع شما در درون جامعه وقتی که بر میگردید ... بر میگردید ... چون یک وقتی ما میخوایم اینو به عنوان ... گمان نمیکنم ... گمان نمیکنم ... گمان نمیکنم ... بشود این رو به صراحت داوری کرد ... البته من معتقد هستم که ... ما هنوز هم شاهدیم ... حتی مثلن خود من ... خود من ... خود من ... خود من ... اومد با تخممرغ محکم از پس سر من کوبید با ضربهی بسیار محکمی البته من ایستادم پشت تریبون که آقای مایور اومد و تخممرغها رو از پس گردن من پاک میکرد و من ادامه دادم ... این در واقع ... در واقع ... امری نبود که صرفن ... یعنی ما شاهد هستیم که حتی در واقع ... در واقع ... در واقع ... در دانشگاه خود ما ... دانشگاه پهلوی ... گاهی در واقع مشکل ... مشکل درست میکردند ... یعنی به گونهای بود که ... یعنی ... یعنی ... یعنی ... یعنی ... البته ... البته باید جلوی تمام این حرکات رو میگرفتن ... اینها در هر حال مس ائلی هستند که من هم با شما موافقم ... بایستی این درواقع رویه را تمام کرد ... باهاش در واقع سازش نکرد ... تعبیر عصر شترچرانی خوشونته ... همین زبان خوشونته ... خوشونته ... خوشونته ... خود من ... خود من ... خود من ... خیلی از این نکات بیپاسخ موند ... بیپاسخ ... قصهی کردستان به این سادگی نیست ... به نظر من پیدا و پنهان در کردستان یک سناریویی را دنبال میکردند ... پیدا و پنهان ... پیدا و پنهان ... خود من ... خود من ... خود من ... تا ۳۰ بهمن خلع سلاح شد ... هیاتهای رفت و آمد ... اتفاقن وقتی که برگشتند خلع انجام گرفت .. دو گرایش بود ... یک مسیر منطقی و صلحآمیز ... منطقی ... منطقی ... نبایستی ... نبایستی شروع بکنیم ... فرد شاخص این حوزه ... نظر دیگری داشت متاسفانه ... از رادیو مردمو تشویق کرد ... این کار عجیب و غریب ... عجیب و غریب ... عجیب و غریب ... را انجام داد ... در مجموع ... مجموع ... من معتقد هستم که مدیریت پس صحنه ... در واقع کاملا ارتباط داشتند... چرا انشعاب کردند؟ ... چرا؟ ... چرا؟ ... اگر ... اگر ... اگر ... اگر در واقع مجموع این قضایا ضمن اینکه این بحث در همین محدود نمیشه ... چهار سال یکدیگر رو میکشتند ... از ۶۳ تا ۶۷ ... میخواستند گام به گام ... حتی ... حتی ... حتی من یک مصاحبهای را گوش میکردم ... اینا فکر میکردند که سر آقای خمینی میتونن کلاه بگذارند ... تمام اطلاعات در اختیار بود ... عکسهای هوایی در اختیار بود ... در اختیار بود ... در اختیار بود ... چرا شما اینکار رو دارید میکنید؟ ... طبیعیست ... طبیعیست ... طبیعیست که نظام اینو برنمیتابید ... برنمیتابید ... برنمیتابید ... برنمیتابید ... در حد دیکته کردن ... دلیلش این نبود ... من توضیح بدم؟ ... هر رهبر انقلابی بالاخره یک نظریه ای داره ... نظریه داره ... یک فقیه شیعهست ... شما از یک فقیه شیعه انتظار دارید نظریهی لیبرالی بده؟ ... او طبییعیست ... طبییعیست ... طبییعیست ... آنهم نظریهی امامت ... یک نظریهی زندهست ... زندهست ... زندهست ... طبییعیست ... خود من ... خود من ... خود من ... در واقع میشود با این نظریه عمل کرد ... خود من ... خود من ... همین طوره یعنی اگر ... یعنی اگر ... یعنی اگر در واقع این روایت درست باشه ... اگر ... اگر ... همین خواهد بود منتها ... منتها ... منتها ... اگر ... اجمالا من معتقد هستم که تئوری در عمل در واقع متفاوته ... در روسیه کشتن ... در چین کشتن ... در کامبوج کشتن ... کشتن ... کشتن ... من به شما توصیه میکنم ... خود من ... خود من ... ببینید چه مقدار آدم کشتند ... مقدار آدم ... البته شما منشعب شدید ... ولی اجمالن چرا کشتند؟ ... اعضای خودشونو کشتند ... گفت کار شماست گفت نه کار شماست .... گفت کار شماست گفت نه کار شماست .... خود من ... یاد ... خاطرات ... بگذارید من نقطهی وسط ... نقطهی وسط ... وسط رو پیدا بکنم ... هم گروهها .. و هم حکومت شاید ... شاید میتونست یک مقدار ... یک مقدار متعادلتر ... متعادلتر ... تر... عمل بکنه منتها ... نگران هست طبیعیست ... طبیعیست ... طبیعیست ... کی شروع کرد؟ ... خود من ... خود من ... نقشه چاپ میکرد ... دو تا صدا بود ... خود من از شیراز ... همه در واقع شرکت کرده بودند ... وقتی که در واقع شما بپذیرید وقتی یک حکومتی شکل میگیره انقلاب است اطلاعات پنهانی داره ... گمان میکردند نداره ... منطقهای از کشور داره به سوی تجزیه پیش میره ... طبیعیست که از همهی قدرت استفاده میکنه .. همهی قدرت ... قدرت ... قدرت ... قدرت ... در واقع ... در واقع ... در واقع ... خود من ... خود من ... خود من ...