top of page

وصیت نامه‌ی یک حشره

۱-  وانمود می‌کنند که همه چیز روبه‌راه است. که همه می‌خورند. مواد مصرفی، تازه، سالم و حلال است. زباله‌ها تا آخرین تکه کیسه می‌شوند، ظرف‌ها بعد از هر وعده ضدعفونی و زمینِ سالن‌ها هر شب سابیده. این گونه نشان می‌دهند که این سورچرانی کور، مدیریت شده، همگانی و منصفانه است. این یک دروغ مشمئزکننده است. باورشان نکن؛ کثافت همه‌ جای این بزم را گرفته است. دعوت هم اگر بشوی، تنها لنگه‌ی هولناک یک کفش انتظارت را می‌کشد. به هیچ دعوتی سلام نکن.

۲- اینکه یک حشره هستی را هر چه سریع‌تر بپذیر و به آن افتخار کن. سینه‌ی چرکت را با ناخن‌های سیاه بخاران، اخ‌تفی بکن و وارد کارزار شو.

۳- فریبِ "بعدن"، "به زودی"، "حتمن"، "انشاءالله"، "قسمت چه باشد" و "اصلاحات آرام" را نخور. قفل‌های این غذاخوران به طرق قانونی باز نمی‌شوند: دنبال حفره‌ها بگرد.

۴- سترگی اضلاع بتنی این برج فریبت ندهد. این قصر پر از سوراخ و سنبه است. چشم‌هایت را باز کن و به محض حس کردن خرفتی اولین مسئول، خمودی اولین کارمند، اولین آنفولانزای جمعی، اولین نشست فاضلاب، اولین مسمومیت غذایی، اولین مستراح آب‌نکشیده، به محض‌ احساس اولین تَرَک، به درون بخز و در گوشه‌ای از این سرای مجانین پنهان شو.

۵- حاشیه را بجور. زیرزمین را. ته مانده‌های مقوی جامانده در گوشه‌های تاریک یخچال. کیسه زباله‌های تازه-از-نذری-پزان-آمده. کُنج‌های گرم پیژامه‌های گران‌قیمت‌. در منظر قیافه‌های ترسو به ناگاه ظاهرشو. جیغ را به فال نیک بگیر. دنبال بندهای مبهم قانون بگرد. اشتباه چاپی. تَه‌چک. رسیدهای گمشده. بنگاه‌های شلوغ. زیر میز. صف‌های بی‌نظم. محل پخش کاغذ سوبسیدی. اشتباهات دستوری. لهجه‌های مورد ‌دار. مُهرهای ناخوانا. یک روزن که می‌بینی تمام هیکلت را به طرفش پرتاب کن.

۶- بیتابِ کشتنت که شدند، در یک نقطه‌ی کور سکوت کن.

۷- با شلنگِ آب اگر آمدند، چشمانت را ببند و خود را با تمام زورِ هردو بازو بر اولین بر آمدگی در نزدیکی‌ات قفل کن.

۸- با احساسِ نزدیکیِ اصابتِ کوچکترین ضربه به سر یا بدنت (مهیب یا قابل تحمل فرقی نمی‌کند. ریسک جایز نیست.)، به دورترین فاصله از ضارب پرتاب شو و خود را به مردن بزن.

۹- در صورت سمپاشی، برای مدتی به فاضلاب همسایه هجرت کن.

۱۰- اگر به هر طریق لِه شدی، آن‌ها را پیروز ندان: تو کشته‌ی حماقت خود هستی. اجازه‌ی بروز هرگونه فجر و ظفر را در آن‌ها بکش.

۱۱- هنگام مردن، بدنت را به گوشه‌ای محفوظ پرتاب کن که در طول پروسه‌ی مرگ، فرصت تخم‌گذاری را از دست ندهی.

۱۲- بعد از مرگ، چون زهر مزه بده تا کسی هوس خوردنت را  در سر نپرورد.

۱۳- داستان‌ات را بنویس و در گنداب‌ها جاری کن. بگذار صدایت تا ابد در خاطره‌ی آدم و حشره بپیچد.    

pdf-download.png
bottom of page