top of page
دقیقهی انهدام
دوبارهام
دوبارهام نشان بده،
که زیرِ آوارِ آبادی خاطرهها
سخت در تلاشم به یاد بیاورم
که جریان سرانگشتانت
هر بار که از شوق
به "هرچه" اشاراتی میکردی
از قدرت
به انگشتان کدام شهریار کهن میمانست
که فرمان به بزرگترین مصیبت تاریخ داد.
دوبارهاش
دوبارهاش به انگشتانت بنواز
آن دهل کرکننده را.
دوبارهاش
دوبارهاش بِکِش بر آن پرده
زیباترین دقیقهی انهدام را.
bottom of page